کیسه برنج

turkish raw white rice grains in burlap sack on black wooden background, healthy food uncooked legumes concept


ژاپن در حال حاضر در حال گذراندن دوره‌ای از دگرگونی است که در کنار بازسازی میجی و تغییراتی که پس از شکست در جنگ جهانی دوم رخ داد، به‌عنوان لحظه‌ای تعیین‌کننده در تاریخ مدرن آن رتبه‌بندی می‌شود. با وجود این، سیستم دانشگاهی ما هنوز تقریباً به طور انحصاری بر روی نوعی از مهارت‌های عملی متمرکز است که پس از ورود به دنیای کار برای دانشجویان فوراً مورد استفاده قرار می‌گیرد. در نتیجه، بسیاری از دانشجویان بدون درک خوبی از تاریخ ژاپن دانشگاه را ترک می کنند. چگونه می توانیم اطمینان حاصل کنیم که به جوانان خود آموزش لازم برای مقابله با چالش های آینده را می دهیم؟

درس هایی از داستان 100 کیسه برنج
در قرن نوزدهم، شرق آسیا در معرض خطر استعمار اروپا و آمریکا قرار گرفت. ژاپن انرژی خود را صرف آموزش و توسعه کرد تا بتواند با غرب پیشی بگیرد. این تاکید بر یادگیری یکی از ویژگی های غالب تاریخ ژاپن در دهه های قبل و بعد از بازسازی میجی در سال 1868 بود.

قلمرو فئودالی ناگائوکا (در استان نیگاتا کنونی) از طرف بازنده در جنگ‌های بازسازی میجی حمایت کرد و با شکست نیروهای شوگون دچار ویرانی شد. دامنه همسایه Mineyama با ارسال 100 کیسه برنج و نایلون کشاورزی به عنوان کمک به ناگائوکا کمک کرد.

وارد کوبایاشی توراسابورو (۱۸۲۸–۱۸۲۸)، مشاور ارشد (تقریباً معادل معاون فرماندار امروز) و پیرو ساکوما شوزان (۱۸۱۱–۱۸۶۴) شوید. توراسابورو مدرسه ای را در معبدی در ناگائوکا راه اندازی کرد تا به جوانان با استعداد آموزش دهد. پیشنهاد توراسابورو این بود که برنج نباید فوراً مصرف شود. در عوض، او گفت، باید فروخته شود و عواید آن در آموزش مدرسه سرمایه گذاری شود. او آن را سرمایه‌گذاری در «یادگیری و فناوری می‌دانست که می‌تواند به نیازهای در حال تغییر عصر ما پاسخ دهد». توراسابورو برای کسانی که خواستار استفاده از برنج برای رفع نیازهای فوری مردم گرسنه بودند، اهمیت آموزش را توضیح داد و گفت که با سرمایه گذاری مناسب، 100 کیسه برنج در آینده چندین برابر این مقدار تولید خواهد کرد و قیمت گونی نخی افزایش خواهد یافت.

قیمت گونی

این داستان پس از آن که یاماموتو یوزو (1887-1974) در مورد آن در نمایشنامه‌ای که در سال 1943 در طول جنگ جهانی دوم در تئاتر کابوکیزا اجرا شد، به طور گسترده‌ای شناخته شد. زمانی که نخست وزیر کویزومی جونیچیرو در یک سخنرانی در سال 2001 به این حکایت اشاره کرد، علاقه به این اپیزود تجدید شد. این داستان در سال 2003 در خارج از کشور گسترش یافت، زمانی که مردم هندوراس به ابتکار سفیر ژاپن، تاکموتو ماسامی، نمایشی را اجرا کردند. با واکنش مثبت مواجه شد و این نمایش در چند کشور دیگر در آمریکای مرکزی به نمایش درآمد.

چرا این داستان از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است و چرا با مردم کشورهای دیگر طنین انداز شده است؟ من فکر می‌کنم جذابیت داستان در روحیه شرقی احترام به دانش‌آموزی نهفته است و از این جهت که به نظر می‌رسد این حادثه آرمان‌های سال‌های تحول پیرامون بازسازی میجی را در بر می‌گیرد، زمانی که پایه‌های یک دولت جدید بر پایه آموزش بنا شد.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *