تا قرن گذشته، آمریکایی ها زیاد به خرما خشک زرد فکر نمی کردند. پس چه چیزی باعث شد نظرشان عوض شود؟ بازاریابی عزیزم
برای تولیدکنندگان خرما در اوایل قرن بیستم، ارتباط با خاورمیانه بیش از حد قابل مقاومت بود. این کشور در آن زمان عاشق «شرق» بود، در هزار و یک شب عربی و فیلم صامت «شیخ» ساخته رودلف والنتینو در سال 1921.
سیکاتز می گوید که کشاورزان، دولت ها، راه آهن ها و سایرینی که آماده کسب درآمد در این صنعت بودند، فرصتی را دیدند. آنها دره کواچلا را به شیرینی ای از اهرام و شترها و حرمسراها تبدیل کردند که مردم را به مکان و محصول می کشاند.
سیکاتز میگوید: «این یک تخیل است، خاورمیانه واقعی نیست که آنها از آن استقبال میکنند. “این کلیشه ها را تقویت کرد.”
سیکاتز می گوید که شهرهایی به نام های «مکه»، «واحه»، «عربیه» و «حرارتی» در امتداد کف دره قرار ندارند. نامهایی مانند «لوکسور»، «بغداد» و «قاهره» به خیابانها داده شد.
«باغهای خرما» – جاذبههای کنار جادهای که اغلب شامل درختان نخل، معماری با مضمون عربی، چادرهای بادیهنشین «اصیل» و البته خرما میشوند- در بزرگراه پراکندهاند. سیکاتز میگوید در دهه 1920، طرحهایی برای استراحتگاهی با مضمون عربی طراحی شد که به نام شهر الجزایر، بیسکرا، «واحه دیواری بیسکرا» نامیده میشود.
او میگوید: «قرار بود مانند یک محله چینی باشد، جایی که گردشگران میآمدند و تصور میکردند در شمال آفریقا هستند. و چون جمعیتی از آفریقای شمالی یا خاورمیانه ای وجود نداشت، بومیان آمریکایی در آنجا ایستادند. لباس پوشیدند و شترها را از ایستگاه قطار هدایت کردند.»
بیشتر پروژه به دلیل رکود از ریل خارج شد. موزه تاریخ دره کواچلا اکنون نگهبان بسیاری از عکسهای تاریخی و کیچ آن زمان است.اما شاید تاج تلاش این صنعت جشنواره سالانه خرما بود.
این جشنواره که در سال 1921 در شهر ایندیو راه اندازی شد، صحنه های الهام گرفته از خاورمیانه، مسابقه شتر و شترمرغ، مسابقه شب های عربی، و مسابقه ای برای تاج گذاری ملکه شهرزاده را به نمایش گذاشت.
در سالهای پس از جنگ جهانی دوم، سیکاتز میگوید که کل جامعه برای توریستها لباس میپوشیدند – پیشخدمت شما ممکن است شلواری وزیده و کلاه جنی داشته باشد.
بدون دیدگاه